این است افراطی کاشی از چی درست میشه به ندرت دیده می شود، اما این است چرا این نیازمند است
هنوز هم این منطقه (شهرستان میاندورود) نامیده میشود. لفظ بنزین از بنزویین وارد شده که آن هم تحریف شدهٔ واژهٔ عربی لوبانجاوا بهمعنی عطر جاوایی است که در قدیم این صمغ گیاهی از جاوا وارد میشده است، بعدها که کیمیاگران مسلمان، بخش معطر نفت خام را به روش تقطیر جزء به جزء جدا کردند که آن را همان بنزویین یا بنزین نامیدند که به همین صورت وارد زبانهای غربی هم شد. به گزارش مؤلف حدود العالم ناتل، رودان، چالوس و کلار شهرک هاییاند اندر کوه و شکستگیها و این ناحیتی است هم از طبرستان و لکن پادشاهی دیگر است و پادشاه آن استندار خوانند. رد پای روبنس را که در قتلعام در خیوس در پیش زمینه تشخیص دادیم، در این ترکیب آشفته و خفقانآور تشدید شدهاست. تا زمان حمله اعراب به ایران و پیروزیشان در این سرزمین، مازندران یکی از ساتراپهای ایران بهشمار میآمد که مرکز آن همین شهر ساری بود؛ ولی مردم این منطقه مخالفتهای بسیاری انجام میدادند که باعث شد از دوره هخامنشیان پادشاهان ایران برای این منطقه فردی را موظف کردند که به زادراکارتا (ساری) بیاید و منطقه را تحت امنیت داشته باشد. کوهستانهای البرز باعث شده که سپاه اعراب نتواند وارد گیلان و مازندران شوند و این باعث شد که این سرزمینها هیچگاه با زور و ظلم فتح نگشتند؛ ولی در دوران اندرزاها رسم بر این بود که شاهان ساری و شهریارکوه به کسانی که از ترس خلفای عباسی به مازندران پناه میآوردند، اموال بسیار و پناهگاهی برای معیشت میداد و بر همین اساس بسیاری از شیعیان و سیدان علوی، که با جور خلفای عباسیان مخالف بودند، به ساری یا آمل فرار میکردند.
این سادات به مرور زمان مردم مازندرانی را که هنوز به زرتشت ایمان داشتند به دین اسلام آشنا کردند و طی مدتی سراسر مازندران به مذاهب مختلف تشیع گرویدند و سلسلههای مختلف به مذهب تشیع روی آوردند. در کاوشهایی که در سال ۱۳۸۶ توسط باستان شناسان فرانسوی صورت گرفت، قدمتی بیش از ۳۶ هزار سال برای بلیران تخمین زده شد. آغا محمد خان قاجار در سال ۱۱۵۱ خورشیدی در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود و زرگران شهر تاجی از جواهر برای او ساختند و در نوروز آن سال در ساری بر سر نهاد، پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی و پذیرش اطاعت و فرمان خان قاجار از سوی کلیه نواحی به استثنای مشهد و خراسان که هنوز زیر فرمان شاهرخ میرزا و فرزندش نادر میرزا بود، آقا محمدخان در مسیر تهران در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید. فرخان بزرگ بیکی از بزرگان درباری خود بنام «باو» فرمان داده بود که شهر ساری را درمحل ده اوهر (که بعد به نارنجه کوتی معروف شد) بنا کند. نخستین مسجد جامع ساری پس از مرگ اسپهبد خورشید دابویی و سقوط حکومت وی در مهرماه ۱۴۰هجری شمسی، توسط مسلمانان و به امر ابوالخطیب بنیان نهاده شد.
در حال حاضر تبریز دارای دو پایانهٔ مسافربری، شامل پایانهٔ مرکزی و پایانهٔ شمال غرب است. گفته میشود که دلیل وقوع زمینلرزههای بزرگ و ویرانگر در ساری و نواحی دیگر مانند رشتهکوههای البرز و زاگرس، قرارگرفتن آنها در مسیر کمربند آلپاید میباشد؛ مسیر این کمربند از میانهٔ اقیانوس اطلس شروع شده و پس از عبور از دریای مدیترانه، شمال ترکیه، ایران، هند، چین و جزایر فیلیپین، به کمربند دیگری که اقیانوس آرام را دور میزند، متصل کاشی زهره میشود. شاهان صفوی به این شهر علاقهمند شدند و در زمان ایشان پایتخت تابستانی صفویان در فرحآبادِ ساری بود. در این سال حکومت تازه بنیان کیاهای جلال باوندیان را سرنگون کرد و در ساری مستقر شد؛ ولی مردم از این شاهان زورگو راضی نبودند بنابرین مرعشیان و سپس صفویان به این شهر دست یافتند. این مکان را بهواسطهٔ موقع ممتاز و نهرهای فراوان و محلات باصفای اطرافش برگزیده بودند. رستم بعد از نبرد شومی که با پسر خود سهراب کرد ابتدا میخواست نعش فرزند را به زابلستان بفرستد، ولی بهواسطهٔ گرمی هوا او را در همان ساری در محلی موسوم به قصر تور امانت گذاشت که گویا بعدها در همانجا مدفون شد.
این رودخانه از ۳ شاخه اصلی زارم رود در شمال و شاخه اصلی تجن در مرکز و شاخه سفید رود در جنوب حوضه آبریز تشکیل میشود و افزون بر آنها در مسیر خود ریزابههایی مانند دره ببرچشمه، پلاروی، شیرین رود، سالار دره، آب تیرجاری و جز آنها را دریافت میدارد. شهر ساری واقع در کوهپایههای رشته کوه البرز دارای دو بخش کوهستانی و دشت است در طول جغرافیایی ۵۳ درجه و ۵ دقیقه و عرض ۳۶ درجه و ۴ دقیقه از شرق با دشت ناز ۱۵ کیلومتر و با مشهد ۶۸۵ کیلومتر، از غرب با قائمشهر ۱۰ کیلومتر، با تهران از جاده فیروزکوه ۲۵۰ کیلومتر و با کرج ۱۵ کیلومتر، از جنوب با کیاسر ۶۶۵ کیلومتر و با سمنان از جاده شهمیرزاد-فولادمحله ۱۹۵ کیلومتر و از شمال با دریای مازندران ۲۷ کیلومتر فاصله دارد. ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود میشود.